ابویاسر بدلیسیبِدْلیسی، ابویاسر عمار بن یاسر بن مطر بن سحاب، عارف سده ۶ق/۱۲م، مشهور به عمار یاسر بدلیسی و ملقب به ضیاءالدین میباشد. ۱ - شناخت اجمالیتاریخ ولادت و زادگاه او دانسته نیست، اما با توجه به نسبت «بدلیسی»، به احتمال در بدلیس (ه م) زاده شده است. عمار یاسر از شاگردان و تربیت یافتگان شیخ ابونجیب ضیاءالدین سهروردی (د ۵۶۳ ق/۱۱۶۸م) بود. او پس از طی مراحل سیر و سلوک نزد ابونجیب ، از خلفای او شد، تا آنجا که در نیمه دوم سده ۶ق در شمار مشایخ بزرگ به حساب میآمد. ۲ - شاگرداننجمالدین کبری (د ۶۱۸ ق/۱۲۲۱م)، عارف بزرگ و بنیانگذار طریقه کبرویه ، از جمله مریدان او بود که پس از بهره جستن از بابافرج تبریزی (ه م)، جهت تکمیل و کسب بیشتر معرفت (ح ۵۸۰ ق/۱۱۸۴م) به خدمت عمار یاسر بدلیسی رسید، به سلک ارادتمندان او درآمد و از او خرقه تبرک دریافت کرد. [۱]
احمد نجمالدین کبری، فوائح الجمال، ج۱، ص۲۲۷- ۲۲۸، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، تهران، ۱۳۶۸ش.
[۲]
احمد علاءالدولة سمنانی، چهل مجلس، ص۲۲۸-۲۲۹، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۶ش.
[۳]
عبدالله یافعی، مرآةالجنان، ج۴، ص۴۰-۴۱، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م.
[۴]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۴۲۱، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۵]
حسین خوارزمی، جواهر الاسرار، ج۱، ص۱۱۸، به کوشش محمدجواد شریعت، اصفهان، مشعل.
[۶]
غیاثالدین خواندمیر، حبیب السیر، ج۳، ص۳۵-۳۷، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش.
[۷]
حافظ حسین ابن کربلایی، روضات الجنان، ج۲، ص۳۰۸، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
نجمالدین کبری در کتاب فوائح الجمال از او به بزرگی یاد کرده است. [۸]
حافظ حسین ابن کربلایی، روضات الجنان، ج۲، ص۳۰۸، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
۳ - از دیدگاه دیگرانجامی بدلیسی را بسیار ستوده، و در وصف او گفته است: «در تکمیل ناقصان و تربیت مریدان و کشف وقایع ایشان، کمال تمام داشته است» [۹]
حافظ حسین ابن کربلایی، روضات الجنان، ج۲، ص۳۰۸، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
و نیز محمد نوربخش او را «ولی مرشد» عالم به «علوم ظاهر و باطن» و یکی از اولیای زمان خودش خوانده است. [۱۰]
حافظ حسین ابن کربلایی، روضات الجنان، ج۲، ص۳۳۵، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
شیخ عمار یاسر، در بدلیس وفات یافت و در همانجا نیز به خاک سپرده شد. [۱۱]
احمد علاءالدولة سمنانی، «تذکرة المشایخ»، مصنفات فارسی، ص۳۱۹، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ش.
[۱۲]
حافظ حسین ابن کربلایی، روضات الجنان، ج۲، ص۳۳۵، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
۴ - وفاتسال وفات او را به اختلاف ۵۸۲ ق/۱۱۸۶م [۱۳]
غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، ج۲، ص۱۲، لکهنو، ۱۲۹۰ق.
[۱۴]
محمد معصوم معصوم علیشاه، طرائق الحقایق، ج۲، ص۱۰۸، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش.
[۱۵]
احسانالله علی استخری، اصول تصوف، ج۱، ص۱۸۹، تهران، کانون معرفت.
و نیز بین سالهای ۵۹۰ تا ۶۰۴ ق/ ۱۱۹۴ تا ۱۲۰۷م دانستهاند. [۱۶]
احسانالله علی استخری، اصول تصوف، ج۱، ص۱۸۹، تهران، کانون معرفت.
۵ - اعتقاداتبدلیسی نظریه خاص و جدیدی در تصوف ارائه نکرد و تنها به نشر و تعلیم سنت رایج صوفیه پرداخت. نجمالدین کبری به نقل از استادش آورده است: «هرگاه وارد خلوت شدی به یک اربعین تنها اکتفا مکن، بلکه با خود بگو که پس از انجام اربعین هم از خلوت بیرون نخواهم رفت» و پس از آن گفت: «آنچه ایراد شد نکته دقیقی است که جز آنها که به سرحد کمال و بلوغ رسیدهاند، دیگران متوجه آن نمیباشند». [۱۷]
احمد نجمالدین کبری، فوائح الجمال، ج۱، ص۱۹۱، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، تهران، ۱۳۶۸ش.
بدلیسی بر تصحیح نیت قبل از وارد شدن به خلوت تأکید میکرد. [۱۸]
عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، ج۱، ص۴۲۱، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش.
[۱۹]
حافظ حسین ابن کربلایی، روضات الجنان، ج۲، ص۳۳۵، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، ۱۳۴۹ش.
وی بر آن باور بود که با رسیدن بنده به مقام کمال ، باطن او چون آخرت و ظاهر او چون دنیا میشود و از آن پس با قلب خود در آخرت و با جسم خویش در دنیا خواهد بود؛ پس انسان کامل به هر آنچه بر دیده سر بنگرد، به چشم دل خدا را در آن یا با آن و یا پیش از آن میبیند، زیرا دل برای خداوند و برای شناخت او آفریده شده است و هرگاه از ما سوی الله فارغ گردد، جز نظر به خداوند برای او مشغولیتی نمیماند. [۲۰]
احسانالله علی استخری، اصول تصوف، ص۱۹۴، تهران، کانون معرفت.
۶ - آثار۱. بهجة الطایفه. مؤلف در این کتاب به بحث درباره موضوعات عرفانی پرداخته است. نسخهای از این اثر در کتابخانه برلین موجود است. ۲.صوم القلب، یا صوم القلوب. بدلیسی در این اثر به مسائل کلی عرفانی و نیز همان طور که از نام آن آشکار است، پیرامون «قلب» صحبت کرده است. از این کتاب نیز نسخهای در همان کتابخانه موجود است. ۷ - فهرست منابع(۱) حافظ حسین ابن کربلایی، روضات الجنان، به کوشش جعفر سلطان القرایی، تهران، ۱۳۴۹ش. (۲) احسانالله علی استخری، اصول تصوف، تهران، کانون معرفت. (۳) عبدالرحمان جامی، نفحات الانس، به کوشش محمود عابدی، تهران، ۱۳۷۰ش. (۴) حسین خوارزمی، جواهر الاسرار، به کوشش محمدجواد شریعت، اصفهان، مشعل. (۵) غیاثالدین خواندمیر، حبیب السیر، به کوشش محمد دبیرسیاقی، تهران، ۱۳۶۲ش. (۶) احمد علاءالدولة سمنانی، «تذکرة المشایخ»، مصنفات فارسی، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۹ش. (۷) احمد علاءالدولة سمنانی، چهل مجلس، به کوشش نجیب مایل هروی، تهران، ۱۳۶۶ش. (۸) غلام سرور لاهوری، خزینة الاصفیاء، لکهنو، ۱۲۹۰ق. (۹) محمد معصوم معصوم علیشاه، طرائق الحقایق، به کوشش محمد جعفر محجوب، تهران، ۱۳۱۸ش. (۱۰) احمد نجمالدین کبری، فوائح الجمال، ترجمه محمدباقر ساعدی خراسانی، تهران، ۱۳۶۸ش. (۱۱) عبدالله یافعی، مرآةالجنان، بیروت، ۱۳۹۰ق/۱۹۷۰م. ۸ - پانویس
۹ - منبعدانشنامه بزرگ اسلامی، مرکز دائرة المعارف بزرگ اسلامی، برگرفته از مقاله «ابویاسر بدلیسی»، ج۱۱، ص۴۶۴۴. |